
اسم رمان: آشتی | اشتی
اسم نویسنده: سعیده براز (#سعیده_براز)
ژانر رمان: #اجباری، #عاشقانه، #ازدواج_اجباری، #ممنوعه، #بزرگسال
فرمت رمان: pdf
تعداد صفحات رمان: 300 صفحه
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و…
رمان آشتی | اشتی نوشته سعیده براز، داستانی هیجانانگیز و دراماتیک از مسائلی چون ازدواج اجباری و عشقهای ممنوعه است. این رمان شما را به دنیایی میبرد که در آن عشق و اجبار دست در دست هم میدهند و چالشهای بزرگ عاطفی را ایجاد میکنند. اگر به داستانهایی با مضامین عمیق عاطفی و چالشهای اجتماعی علاقه دارید، این رمان گزینهای عالی برای شماست.

📚 اسم رمان: نقطه ویرگول
✍️ اسم نویسنده: نسا حسنوند
🎭 ژانر رمان: عاشقانه، مافیایی، جدید
💾 **فرمت رمان (فرمت های قابل دسترس را اضافه کنید، مثلاً PDF، EPUB، APK)
📖 تعداد صفحات رمان: (تعداد صفحات را اضافه کنید)
📱💻🖥️ مناسب برای: گوشی هوشمند (اندروید و آیفون)، تبلت، لپتاپ، کامپیوتر، سیستم عامل های مختلف
رمان نقطه ویرگول، اثری از نویسنده توانا نسا حسنوند، یک رمان عاشقانه مافیایی جدید است که با قلمی شیوا و داستانی جذاب، شما را به دنیایی پر از عشق، غم، خیانت و امید می برد. این رمان با تلفیق ژانرهای عاشقانه و مافیایی، تجربه ای متفاوت و هیجان انگیز را برای خوانندگان رقم می زند. اگر به دنبال رمانی هستید که شما را از دنیای روزمره جدا کرده و به دنیایی دیگر ببرد، رمان نقطه ویرگول انتخاب مناسبی برای شماست. 💖

پروندهای خاص و عجیب در یک بیمارستان رواندرمانی در مادرید خبر از بیماری میدهد که درمانش غیرقابل ممکن است. پذیرش پرونده به دکتر کاملین، بهترین پزشک مرکز، سپرده میشود. او آغاز به درمان بیمار میکند، اما از هوش فوقالعاده و پیچیدگیهای بیمار بیخبر است. این پزشک وارد دنیای تاریکی میشود که هیچکس انتظارش را نداشت!

📖 نام رمان: اتانازی
✍️ نویسنده: هانی زند
💖 ژانر: عاشقانه، کلکلی، بزرگسال، طنز، اروتیک، جدید
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
فیلمی از رابطهی جنسی یک مرد مومن و سرشناس گرفته شده که زندگی این مرد را با چالش بزرگی روبهرو کرده است. باعث و بانی این چالش بزرگ، دختر ۱۷ سالهای است که...

📖 نام رمان: جگوار
✍️ نویسنده: سبا سالاری
💖 ژانر: عاشقانه، هیجانی، ازدواج اجباری، خونبسی
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
رمان درباره دختری به نام آلای است که در روستا زندگی میکند و پدری بسیار متعصب دارد که او را با کتک تنبیه میکند. زمانی که مردی به نام امیروالا به روستا میآید و عاشق خواهر آلای میشود، همهچیز تغییر میکند. اما مشکل اینجاست که خواهر آلای متأهل است! آلای تلاش میکند راهی برای ازدواج امیروالا و خواهرش پیدا کند، اما زمانی که شوهر خواهرش او را به قتل میرساند، ماجرای پیچیدهای آغاز میشود. آلای برای حفظ خانواده و بنا به دلایلی، مجبور میشود خودش با امیروالا ازدواج کند... عشقی پر از فراز و نشیب، غیرت، خیانت و امید! 💔🔥

📖 نام رمان: گل گازانیا
✍️ نویسنده: رویا احمدیان
💖 ژانر: عاشقانه، جدید
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
من غزلم... دختر فقیر روستایی که تمام سرگرمیام دوشیدن گاوها بود. یک روز به شهر فرستاده شدم. فکر میکردم برای خدمتکاری است، اما فهمیدم که باید از بچهای پرستاری کنم که مادر ندارد. ولی وقتی پدرش را دیدم، آقا فرید خوشقد و بالا که شبیه بازیگرهای هندی بود، دلم رفت... اما او مرا فقط یک دختر بدبو میدید که...

نام رمان: نشون به اون نشونی
نویسنده: مرجان مرندی
ژانر: عاشقانه
فرمت: PDF
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
درست یک روز قبل از عقد، وقتی ذوق سفرهی عقد نباتی رنگ و لباس پفدارم را میکردم، تو آمدی و با نشان دادن آن تکه کاغذ لعنتی همه چیز را به هم ریختی... قرار بود کنار هم روی صندلیهای پوشیده از تور و گل و روبان بنشینیم... قرار بود برای همیشه به هم محرم شویم اما تو آمدی و گفتی یا خودم همه چیز را به هم بزنم یا فردا سر آن سفرهی عقد نباتی، من، دریا، میشوم اولین عروس بدون داماد...

رمان یاس کبود، خاتون دختری درسخوان و هنرمند است و به خاطر قلب مهربانی که داره، مورد توجه تمام اعضای خانواده، به غیر از خواهر بزگترش، گیسو است. روزها به سرعت میگذرند و خاتون بزرگتر میشه و روزی که در راه مدرسه دنبال دفترش میگشته، دفتر را دست…

رمان ازدواج ممنوع، داستان درمورد دختر باحالیه که سه تا دوست داره هم جنس و رنگ خودش. ازدواج ممنوعیای ما همین طور که از اسمش معلومه از ازدواج فرار میکنن و دم در تله نمی دهند. دوست دارید بدونید بالاخره بخت این ازدواج ممنوعی ها باز میشه یانه؟؟؟ اصلا ازدواج میکنن یا هم چنان ترشیدن رو بر ازدواج ترجیح میدن؟؟؟ میدوونم خیلی کنجکاو شدید بدونید چه خبره پس با من همراه باشید تا لحظات شاد و خاطراتی به یادموندنی رو باهم رقم بزنیم.

پدر پروا دختر رمان ما پلیسه و بخاطر همین دشمنایه زیادی داره…وقتی پروا 15سالش بوده دشمنایه پدرش توی ماشین مادرش بمب میزارن که مادرش و برادرش پدرام بر اثر این بمب گذاری کشته میشن… و حالا پدر پروا برای اینکه به دخترش اسیبی نرسه برای اون بادیگارد میگیره…پروا همه ی بادیگارد هارو فراری میده اما یه بادیگارد میاد که یه پسر جوونه و پسر دوست پدرشه…و اونم پلیسه ولی بخاطر اینکه پدرش ازش خواسته میاد و بادیگارد پروا میشه …بادیگارد و پروا با هم خیلی لجن اما…