
مشخصات رمان:
خلاصه رمان:
رمان «از کفر من تا دین تو» داستان سامانتا، دختری با روحیهای قوی است که در حال گذراندن دوره دکتریاش در یک بیمارستان معتبر است، در حالی که به مادر فلج شدهاش رسیدگی میکند. زندگی سامانتا با مشکلاتی مواجه میشود که یکی از آنها آزارهای مکرر از طرف یکی از دکترهای بیمارستان، پسر رئیس بیمارستان، است. این آزارها به حدی میرسد که او مجبور به مرخصی اجباری میشود و همزمان باید خانهاش را تخلیه کند.
به همین دلیل، سامانتا تصمیم میگیرد به عنوان پرستار در یک خانه جدید مشغول به کار شود. اما با یک سوءتفاهم بزرگ مواجه میشود و متوجه میشود که به جای قرارداد پرستاری، قرارداد خدمتکاری در عمارت هامرز را امضا کرده است. این تغییر ناگهانی زندگی او را به چالش میکشد و سامانتا را در دنیای جدیدی از روابط، عشق و معضلات اجتماعی قرار میدهد.

مشخصات رمان:
رمان «عقاب بی پر» داستان دلوینه، دختری است که با مادر و برادر جوانش زندگی میکند. او به دنبال اخراج از شرکت بیمه داییاش، با یک کارخانه لاستیکسازی آشنا میشود و تصمیم میگیرد که برای بهبود شرایط زندگی خود به آنجا بپیوندد.
دلوینه با تمام تلاشش سعی میکند که در کارخانه استخدام شود. در این مسیر، او با هیوا روزبهانی، رئیس کارخانه، آشنا میشود. هیوا شخصیتی پیچیده و جذاب دارد و دیدارهای آنها به سرعت تبدیل به فرصتی برای ایجاد یک رابطه عاطفی میشود. اما چالشهای اجتماعی و خانوادگی که با آنها مواجه میشوند، زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
این رمان به مسئلههای مهمی همچون تلاش و پشتکار، روابط انسانی و عشق در میان چالشهای زندگی میپردازد و خواننده را به سفری احساسی و اجتماعی دعوت میکند.

مشخصات رمان:
داستان نالوطی، روایتگر زندگی یک خانواده ترک زبان است که در شب عروسی دخترشان، با اتفاقی غیرمنتظره روبرو میشوند. داماد به طرز مرموزی ناپدید میشود و عروس را با کولهباری از حرف و حدیث و رسوایی تنها میگذارد. این اتفاق، سرآغاز ماجراهایی پیچیده و سرنوشتساز برای این خانواده و به ویژه برای عروس جوان است.

اسم رمان: لمس و حرارت | لمس_و_حرارت
اسم نویسنده: زهرا همتی (#زهرا_همتی)
ژانر رمان: #عاشقانه #بزرگسال #جدید
فرمت رمان: pdf
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و…
رمان «لمس و حرارت» نوشتهی زهرا همتی، قصه کوروش راد را به تصویر میکشد، یک مرد سی ساله که تا به این سن دلم برای هیچ دختری نلرزیده است جز آتنا. این دوست قدیمی، دختر خاله سر به هوا و سرکشم است که با هم از بچگی در خانهای زندگی میکنند. آتنا تا سه سال پیش، کوروش را پابند خود کرده تا با وجود مخالفتهای سرسخت پدر او نسبت به آتنا، احساس تعهد و علاقه داشته باشد.
اما حالا همه چیز در زندگی کوروش و آتنا دگرگون شده است. کوروش رییس شرکت بزرگ صادرات است و هر شب به محض رفتن کارمند، خود را به آپارتمان آتنا مینالد تا با بوییدن عطر تنش، خستگی روز را از بین ببرد. اما آیا این رابطه دائمی است یا اینکه کوروش یک روز متوجه نقطه ضعف خود مقابل به آتنا میشود؟