خلاصه کتاب:
دانلود رمان دایاق...با بوی دود سیگاری که تو بینیم میپیچه، سرمو آروم میچرخونم و نگاهش میکنم… خبری از اون ارسلان همیشه منظم و شیکپوش نیست. اون مردی که با حالی به هم ریخته و لباسهای چروکی که تو تنشه و معلومه هر چی دم دستش بوده پوشیده و اومده، هیچ شباهتی به دامادی که مامان بین فامیل و آشناها بهش افتخار میکرد نداره… چنگی بین موهای آشفتهی خرمایی رنگش میزنه، سرشو بالا میگیره تا نگاهم کنه که با هم چشم تو چشم میشیم…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتابک اولین کتابخانه رسمی pdf کتاب های ایرانی و خارجی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.